loading...
داستان کوتاه

داستان کوتاه 457

مدیر بازدید : 163 دوشنبه 08 مهر 1398 نظرات (0)

روزی روزگاری یک زن قصد میکنه یک سفر دو هفته ای به ایتالیا داشته باشه… شوهرش اون رو به

فرودگاه می رسونه و واسش آرزوی می کنه 
که سفر خوبی داشته باشه…

زن جواب میده ممنون عزیزم، حالا سوغاتی چی دوست داری واست بیارم؟

مرد می خنده و میگه : “یه دختر ایتالیایی

زن هیچی نمیگه و سوار هواپیما میشه و میره … دو هفته بعد وقتی که زن از مسافرت برمیگرده، مرد

توی فرودگاه میره استقبالش و بهش میگه: خب عزیزم، مسافرت خوش گذشت؟

زن : ممنون ، عالی بود!

مرد می پرسه : خب سوغاتی من چی شد؟

زن : کدوم سوغاتی؟

مرد : همونی که ازت خواسته بودم… دختر ایتالیایی!!

زن جواب میده: آهان! اون رو میگی؟ راستش من هر کاری که از دستم بر می آمد انجام دادم! حالا

باید ۹ ماه صبر کنم تا ببینم پسر میشه یا دختر؟

ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟



    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 367
  • بازدید امروز : 102
  • باردید دیروز : 693
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 20
  • بازدید هفته : 3,612
  • بازدید ماه : 31,307
  • بازدید سال : 97,188
  • بازدید کلی : 4,675,603
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت