loading...
داستان کوتاه

داستان کوتاه 513

مدیر بازدید : 156 جمعه 19 مهر 1398 نظرات (0)

#گربه و صومعه

 

 

یک استاد برزگ بودائیسم که سرپرستی صومعه مایوکاگی را بعهده داشت، دارای گربه ایی بود که

عشق و علاقه واقعی وی به زندگی بود.حتی در حین مراسم دعا و نماز،گربه اش همیشه در کنارش

قرار داشت تا هرچه بیشتر از همراهی وی لذت ببرد.

در یک روز صبح ، استاد-که دیگر پیر شده بود- از دنیا رفت و عالمترین وارشدترین شاگرد وی جای اورا

در صومعه اشغال کرد.

استاد جدید تصمیم گرفت اجازه دهد که آن گربه همچنان در نمازخانه های آن صومعه حاضر شود.

برخی از شاگردان صومعه های همسایه که درآن منطقه زیاد سفر میکردند، متوجه شدند که در یکی

از صومعه های معروف آن حوالی، یک گربه در مراسم دعا و نیایش شرکت میکند و چنین شد که این

داستان در سراسر آن منطقه منتشر شد.

سالهای متمادی سپری شد وآن گربه مرد.اما شاگردان ان صومعه آنچنان به حضور او عادت کرده

بودند که گربه دیگری را جانشین ان کردند. همزمان با این عمل ، صومعه های دیگر هم اقدام به وارد

کردن گربه هایی در مراسم دعا و نمازشان کردند. آنها به این امر اعتقاد پیدا کرده بودند که گربه

مسئول واقعی شهرت و کیفیت خوب آموزش در مایوکاگی بوده و فراموش کرده بودند که استاد

قدیمی صومعه،یک مدرس عالی بوده است.(فراموش اصل،و تکیه به فرع!)

یک نسل از این ماجرا گذشت و تکنیکهایی درباره اهمیت گربه در دعا و نماز فرقه ذن گسترش یافته و

ظاهر گردید!!

یک استاد دانشگاه نیز پایان نامه و تزی را- که به وسیله جامعه آکادمیک پذیرفته شد- ارئه داد مبنی

بر اینکه ان گربه قابلیت افزایش تمرکز حواس انسانی و حذف و طرد انرژیهای منفی را داشته

است.به این ترتیب برای مدت یه قرن،گربه جزئی اصلی و حیاتی از مطالعات و دروس مکتب ذن-

بودائیسم در آن منطقه بود.

تا اینکه استادی به آن صومعه آمد که به پشم حیوانات خانگی حساسیت داشت و تصمیم گرفت تا ان

گربه را از مراسم و کلاسهای روزانه شاگردانش اخراج کند.

در اینجا بود که عکس العمل های منفی برپاگردید،اما استاد همچنان بر تصمیم خود پافشاری میکرد و

چون مدرس فوق العاده ائی بود،علیرغم غیبت گربه در جلسات درس،شاگردان صومعه بازدهی

علمی خوبی داشتند.

بتدریج در صومعه ها- که همیشه بدنبال ایده ایی جدید بودند و از اینکه مجبور بودند تا اینهمه گربه را

غذا و نگهداری کنند خسته شده بودند- حضور حیوانات در سر کلاسهای درس را ممنوع اعلام کردند.در

طی 20 سال ایده های انقلابی جدیدی با عناوین متقاعدکننده ایی نظیر(( اهمیت دعای بدون گربه))!

و یا ((متوازن کردن جهان ذن با قدرت و فکر بدون کمک حیوانات)) به رشته تحریر درامد.

به این ترتیب یک قرن گذشت و گربه کاملا از مراسم دعای ذن درآن منطقه خارج گردید،اما گذشت

200 سال ضروری بود تا همه چیز به روال عادی و نرمال خود بازگردد، و جالب اینجاست که هیچ کس

از خودش نمی پرسید که در طی مدت زمان مزبور و برای سالهای متمادی، برای چه گربه در آنجا

حضور پیدا کرده بود؟!!

حالا ما باید از خودمون بپرسیم......ما چند تا از این گربه ها در طول زندگیمون داشته ایم؟قبل از اینکه

به اندازه تمام زندگیمون نیاز باشه تا به جای اولمون برگردیم و یا خوش بینانه اش این که جوانی،

ویاقسمت عمده انرژی و وقتمون رو هدر بدیم!...تا چه حد این گربه های بی مصرف در زندگیمون تاثیر

دارند و اینکه ایا ما قدرت حذف این گربه های بی مصرف رو داریم؟

ارسال نظر برای این مطلب

نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟



    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 256
  • آی پی دیروز : 100
  • بازدید امروز : 677
  • باردید دیروز : 273
  • گوگل امروز : 14
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 1,623
  • بازدید ماه : 4,205
  • بازدید سال : 157,582
  • بازدید کلی : 4,735,997
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت