داستان کوتاه478 1 2 3 4 5 مدیر بازدید : 179 پنجشنبه 11 مهر 1398 نظرات (0) #چند می فروشی مرد کشاورزي يک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چيزي شکايت ميکرد. تنها زمان آسايش مرد زماني بود که با قاطر پيرش در مزرعه شخم ميزد. يک روز، وقتي که همسرش برايش ناهار آورد... درباره داستان کوتاه , ادامه مطلب ...